در یکی از روزهای سال 1362، زمانی آیت الله خامنه ای، رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج می شد، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می شد.
صدا از طرف محافظ ها بود که چند تای شان دور کسی حلقه زده بودند و چیز هایی می گفتند. صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد می زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه ای! من باید شما را ببینم». رییس جمهور از پاسداری که نزدیکش بود پرسید: «چی شده ؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمی دانم حاج آقا! موندم چطور تا این جا تونسته بیاد جلو.ٰ» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید رییس جمهور خودش به سمت سر و صدا به راه افتاد، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایسید، من می رم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آن ها را نزدیک رییس جمهور مستقر کرد و خودش رفت طرف شلوغی. کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگشت و گفت: «حاج آقا ! یه بچه اس. می گه از اردبیل کوبیده اومده این جا و با شما کار واجب داره. بچه ها می گن با عز و التماس خودشو رسونده تا این جا. گفته فقط می خوام قیافه آقای خامنه ای رو ببینم، حالا می گه می خوام باهاش حرف هم بزنم».
رییس جمهور گفت: «بذار بیاد حرفش رو بزنه. وقت هست». ...
روزهای زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود. انقلاب نو پای ایران روزهای سختی را به خود دیده بود هنوز آرامش کامل در کشور برقرار نشده بود مردم و مسئولان سعی می کردند تا شرایط را به گونه ای مساعد به پیش ببرند.
همه چیز به خیال صدام محیا بود تا پیروزی غلبه بر سرزمین ایران را جشن بگیرد قدرت نظامی و حمایت ها از صدام به گونه ای بود که او را در موضع قدرت یک برنده واقعی می دانست. اما از همان روزهای اولیه جنگ و ساعتهایی که توپ های دشمن مردم بی دفاع شهرها را نشانه رفته بود هسته های اولیه مقاومت برای دفاع از شهرها شکل گرفت و این خود نشانه ای بود برای دشمن که ایرانی با تمام توان خود خواهد ایستاد.
جنگ شروع شده بود و امکانات ایران برای دفاع کم بود. کشورهای غرب و شرق با تحریم اقتصادی ایران و کمک به صدام جبهه سومی را برای ضربه زدن به ایران شکل داده بودند. حتی معمولی ترین تجهیزات دفاعی مثل سیم خاردار تحریم شد و این فشارها و دست خالی، جنگیدن را سخت می کرد. ایران تمام توان خود را می بایست به کار بگیرد. جنگ نابرابر بود و قدرت نیروهای مقابل جای مقایسه را با نیروی نظامی ایران نمی گذاشت. تنها قدرتی که جبهه ما را امیدوار می کرد توکل بر خدا و قدرت ایمان بچه ها بود.
در این شرایط ابتکارات نظامی و مهندسی می توانست نتیجه عملیات های ضد دشمن را جور دیگری رقم بزند. کم کم قدرت مهندسی جنگ آشکار شد. جهاد سازندگی مسئولیت پروژه های مهندسی را برای تهیه امکانات مورد نیاز برعهده گرفت. در هر بازه زمانی متناسب با شرایط پیشروی جنگ نیروهای مهندسی دست به ابتکارات جدیدی در این حوزه می زدند. ساخت پلها بر روی رودخانه های جنوب کشور که همواره از نظر دشمن به عنوان سد تلقی می شدند به ایران در رسیدن به پیروزی های بعدی جنگ کمک کرد.
ساخت پل بشکه ای بر روی رودخانه بهمنشیر در جهت شکستن حصر آبادان تلاشی بود که زمینه دستاوردهای بزرگی را در ساخت پل و پیشرفت های بعدی در این حوزه ایجاد نمود. پل بشکه ای عملیات ثامن الائمه (ع) با استفاده از بشکه های 220 لیتری و متصل کردن آنان به هم ساخته شد تا کار جابه جایی نیروها و امکانات را برای انجام عملیات شکست حصر آبادان محیا سازد.
پل خیبر که به عنوان شاهکارهای مهندسی جنگ در دنیا از آن یاد می شود بزرگترین پل شناور دنیا به طول 14 کیلومتر بود که بر روی هور زده شد. برای شناور ماندن پل از مواد پلیمری استفاده شد تا در صورت حمله هوایی دشمن به سرعت قابل تعمیر و تعویض باشد و در طول مسیر به پل اصلی قطعات یدکی نصب شد تا در صورت نیاز به سرعت عوض شود.
ساخت پل بعثت بر رودخانه وحشی اروند در عملیات والفجر 8 اتصال ایران را به فاو امکان پذیر کرد. با وجود مخالفت های اکثر نظامیان نیروهای جهاد با محاسبات دقیق و در گرمای طاقت فرسای جنوب این پل را در ماه رمضان ساختند و با لوله هایی با قطر 156 اینج دو ساحل اروند را به هم متصل کردند.
باتلاق های موجود در دشت های جنوب و نهرها و رودخانه های کوچک کار عبور دادن نیروها را با مشکل مواجه می کرد هر کدام از این موانع تاکتیک مخصوص به خود را می طلبید که نیروها با ساخت پلهای فایبرگلس، پل های شناور، پلیکا، فرشهای باتلاقی نیروها را در شبهای عملیات با کمترین تلفات جابه جا می کرد.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که در اجلاس سراسری نماز توسط
حجتالاسلاموالمسلمین میرعمادی نماینده ولی فقیه در استان لرستان قرائت شد، به
این شرح است:
امام علی و پیشگویی نابودی اسرائیل
در روایات متعددی ، موضوع تسلط یهود بر سرزمینهای اسلامی و حوادث پس از آن پیشگویی شده است که در اینجا به مناسبت حوادث جاری در منطقه به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
در روایتی که از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است در این زمینه چنین آمده است:
یهود برای تشکیل دولت خود در فلسطین، از غرب [ به منطقه عربی خاور میانه] خواهند آمد.
عرضه داشتند: یا اباالحسن! پس عربها در آن موقع کجا خواهند بود؟
فرمود: در آن زمان عربها نیروهایشان از هم پاشیده و ارتباط آنها از هم گسیخته، و متّحد و هماهنگ نیستند.
از آن حضرت سؤال شد: آیا این بلا و گرفتاری طولانی خواهد بود؟
فرمود: نه، تا زمانی که عربها زمام امور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته و تصمیمهای جدّی آنان دوباره تجدید شود آنگاه سرزمین فلسطین به دست آنها فتح خواهد شد، و عربها پیروز و متّحد خواهند گردید، ونیروهای کمکی از [طریق] سرزمین عراق به آنان خواهد رسید که بر روی پرچمهایشان نوشته شده است: «القوّة»1. عربها و سایر مسلمانان همگی مشترکاً برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد [و با یهودیان خواهند جنگید] و چه جنگ بسیار سختی که در وقت مقابله با یکدیگر در بخش عظیمی از دریا روی خواهد داد که در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روی اجساد کشتهها عبور کنند.
آنگاه فرمود:
و عربها سه بار با یهود میجنگند، و در مرحلة چهارم که خداوند ثبات قدم و ایمان و صداقت آنها را دانست همای پیروزی بر سرشان سایه میافکند.
بعد از آن فرمود:
به خدای بزرگ سوگند که یهودیان مانند گوسفند کشته میشوند تا جایی که حتّی یک نفر یهودی هم در فلسطین باقی نخواهد ماند.2
آن حضرت در روایتی دیگر که «عباید اسدی» آن را نقل کرده است، میفرماید:
من در آینده در مصر منبری روشنیبخش بنیان خواهم نمود ...، و یهود و نصاری را از سرزمین های عرب بیرون خواهم راند، و عرب را با این عصای خود [به طرف حق] سوق خواهم داد.
عبایه میگوید: من عرض کردم: یا امیر المؤمنین! گویی شما خبر میدهید که بعد از مردن بار دیگر زنده میشوید و این کارها را انجام میدهید!
فرمود:
هیهات ای عبایه ! مقصود من از این سخنان آن گونه که تو خیال کردی نیست؛ مردی از دودمان من اینها را انجام خواهد داد.3
با امید به آنکه به زودی با ظهور امام مهدی(ع) شاهد نابودی صهیونیسم متجاوز و آزادی کامل سرزمین فلسطین و قدس شریف باشیم.
1 .ظاهرا اشاره به آیه «و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه» (سورة انفال(8)، آیة 60) باشد.
2. عقائد الامامیه، ج1 ، ص270؛ به نقل از هاشمی شهیدی، سیداسداله، ظهور حضرت مهدی(ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص .
3. بحارالانوار، ج53، ص59؛ معانی الاخبار، ص407؛ به نقل از همان، ص .
منبع: زیست نیوز
آیت الله العظمی اراکی رحمه الله علیه فرمودند :
شبی خواب امیر کبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم: چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر .
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد : هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت :
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم می رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم : میرزاتقی خان! دوتا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود.
از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت : به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی ؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ ، باشد تا در قیامت جبران کنیم .
منبع: ملت ابراهیم
برای تو چه شعری بگویم
که غم دلخراش تو در آن جا بگیرد
برای تو چه جمله ای بسازم
که بتواند داغ بزرگ و جان گداز تو را بیان
کند
کدام واژه مصیبت سنگین تو را بر دوش تواند
کشید
یا کدام واژه و عبارت می تواند بار ذلت
دشمنان تو را با خود حمل کند
و ننگ پلیدی و پستی آنان را بپذیرد
چه کلماتی می توانند بیانگر این همه جنایات
دلخراش غزه باشند
...
به نظر شما کدام با وجدان تر است؟
یک شیر ماده پس از شکار آهو متوجه می شود که شکارش باردار بوده است، او سراسیمه می شود، نخست تلاش می کند تا بچه آهو را نجات دهد، و از دریدن شکارش دست برمی دارد.
اما وقتی نمی تواند بچه را نجات بدهد بروی زمین در کنار شکارش دراز می کشد، عکاس، یعنی کسی که شاهد این اتفاق بود بعدا پی می برد که شیر ماده سکته کرده است!
و این عکس تصویری از یک صهیونیست با تی شرتی که رویش نوشته یک تیر و دو نشان با تصویری از یک زن باردار محجبه.
فکر نمی کنید بزرگترین گروه های حقوق بشری در دنیا اگر به جای صهیونیست ها به دست شیرهای درنده بود خیلی دنیای بهتری داشتیم!
به راستی آیا حیوان باوجدان تر است یا این صهیونیست؟
أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ
آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند
They are as cattle, nay, they are in worse errors
سوره الأعراف – آیه ۱۷۹