مورچه ی زندگی !!
· پیش اومده برات مورچه ای رو تو مسیر زندگیت از جریان آب بگیری و نجات بدی و بزاری اون هم یه بار دیگه برگرده به مسیر زندگیش ؟!
شده بال و پر زخمی گنجشکی رو ببندی و روی پای کبود یه کبوتر مرهم بزاری ، اما بعد چند روز پرستاری باز هم ....؟
اون وقت ببریشو تو باغچه ی خونتون زیرِ درختِ به دفنش کنی و آروم آروم براش اشک بریزی ...؟
میدونم که میدونی همه ی این کارها رو زمانی می تونی انجام بدی که نیتت خالصِ خالص باشه ، چون منطق بهت می گه یه ذره مورچه و اون گنجشک پر شکسته و اون کفتر ..، هیچ سودی برات نداره ، اما اون تیکه ی سفید از دلت می گه ، همون مورچه یه روز تو رو از کویر طوفان معصیت و بلای زندگی ، دستگیری می کنه و همون گنجشک و کبوتر ...
تو نیـــــــــــــــــــــکی می کن و در دجله انداز که ایـــــــــــــــــــــــــزد در بیابانت دهد باز
دلم برای مورچه های زندگیم ، برای گنجشک ها و کبوترهام تنگ شده ...
سلام منم دلم برای مورچه های زندگیم تنگ شده!
منم همینطور!
آره من یه بار یه مورچه را نجات دادم
با تشکر از مطلب خوبتان
مطلب شما با نام خودتان در گلستان بلاگ منتشر شد
گلستان بلاگ منتظر مطالب شماست
http://golestanblog.ir/?p=7824